میگه بذا یه کم حالشو خوب کنم...
و همه چی دست به دست هم میده که مهسا زنگ بزنه و منو ببره یه
جای خوب...و حالم ازین رو به اون رو شه...
یا یه شبم مثه امشب میگه این دختر این چند وخت انقد مضطرب بود
راجع به این موضوعِ دکتر رفتنش...بذا خیالشو راحت کنم...
و اینجوری میشه ک اتفاقی تو اینستا با یکی ک اون دکترو رفته حرف
میزنم و چقدم خیالم راحت میشه...
79#...برچسب : نویسنده : chayeesard بازدید : 59